English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4421 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
coastal frontier U حدود ساحلی
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
coastal zone U منطقه ساحلی
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
rill U جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
out- U خارج از حدود
out U خارج از حدود
outed U خارج از حدود
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
outre U خارج از حدود معمولی
ultra vires U خارج از حدود اختیارات قانونی
sea island terminal U بارانداز داخل دریا
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
transition layer U منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
atoll U صخرههای مدور داخل دریا
atolls U صخرههای مدور داخل دریا
anieoro U از داخل به خارج
at home and abroad U در داخل و خارج [از کشور]
internally or abroad U در داخل و خارج [از کشور]
on side U در داخل خط خارج نشده
regional purchase U خرید از داخل منطقه پادگانی
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
To jump the queue. U خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
inside out <idiom> U داخل به خارج برگشتن ،واژگون شدن
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
exurbia U منطقه وسیعی ازنواحی خارج شهر
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
inflexed U منحنی یا کج شده بطرف داخل یا خارج و یابطرف پایین ویابطرف قطب و محور منحرف شده
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
shore patrol U انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
political sclence U علم سیاست کشورها
country teams U تیمهای اعزامی به کشورها
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
grand inquisitor U رئیس دادگاه رسیدگی دربرخی کشورها
Racial prejudice prevails in some countries. U دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
ultramontane U وابسته به کشورها و مردمی که درانطرف کوه ها وارتفاعات هستند
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
comparative cost U اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
comdex U نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
offing U اب ساحلی
strandline U خط ساحلی
bridgehead line U خط سر پل ساحلی
coastlines U خط ساحلی
coastline U خط ساحلی
bridge head U سر پل ساحلی
inshore water U اب ساحلی
beach head U سر پل ساحلی
coastal U ساحلی
sea board U خط ساحلی
inshore U ساحلی
seasider U ساحلی
inshore current U جریانات ساحلی
barrier light U نورافکن ساحلی
costal frontier U مرز ساحلی
foreshores U کمربند ساحلی
sea dike U دیوار ساحلی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
territorial waters U ابهای ساحلی
shore boat U تاکسی ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
shore patrol U پلیس ساحلی
links U تپه ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
shore patrol U دژبان ساحلی
landing craft U کرجی ساحلی
territorial sea U دریای ساحلی
coastal route U مسیر ساحلی
beach exit U معبر ساحلی
boat telephone U تلفن ساحلی
inshorepatrol U گشتی ساحلی
martello U قلعه ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
beach obstacle U مانع ساحلی
littoral U ناحیه ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
dune U توده شن ساحلی
land breeze U باد ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
groyne U سد یا دیواره ساحلی
tidewater U خط ساحلی کشند اب
foreshore U کمربند ساحلی
coastguards U گارد ساحلی
coastal patrol U گشتی ساحلی
coastguard U گارد ساحلی
marinas U تفرجگاه ساحلی
over the beach operations U عملیات ساحلی
marina U تفرجگاه ساحلی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
coast station U ایستگاه ساحلی
coast defence U پدافند ساحلی
inshore water U ابهای ساحلی
quays U دیوار ساحلی
inshore current U جریان اب ساحلی
quay U دیوار ساحلی
cabotage U تجارت ساحلی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
levee U دیواره ساحلی رودخانه
sanbar U دیوار شنی ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
barrier reef U مرجان سنگ ساحلی
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
cabotage U حمل ونقل ساحلی
beach dump U انبار موقت ساحلی
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
coastal route U راه ابی ساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
beach group U گروه خدمات ساحلی
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
beach minefield U میدان مین ساحلی
coastal navigation, coasting U حمل و نقل ساحلی
phalarope U مرغ ساحلی نوک دراز
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1recreationist
1Do come in
1offshoring
2معنی اسم تیتان چیست؟
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com